برای شادی روح شهدا صلوات

شهید عزالدین قصام




هفتاد سال پیش یا بهتر است که بگوییم در 19 نوامبر سال 1935 شیخ مجاهد عز الدین قسام به شهادت رسید. شهادت قسام رویدادی گذرا نیست، بلکه نقطه عطفی در تاریخ فلسطین به شمار می آید. شهادت ایشان آتش مبارزه علیه استعمار انگلیس را طی سال های 1936 تا 1939 شعله ور ساخت؛ استعماری که در آن زمان نقش بزرگی در تسهیل روند مهاجرت یهودیان جهان به فلسطین داشت.
تقریبا تمامی تاریخ نگاران و تحلیل گران سیاسی بر این نکته اتفاق نظر دارند که شیخ عز الدین قسام در تبلیغ دین شیوه خاص و منحصر به فرد خود را داشت و راهبر جنبشی جهادی بود که از همه جبهه های مبارزه زمان خود گوی سبقت را ربوده بود. این شیوه منحصر به فرد در پروراندن نسلی مجاهد، جلوه گری می کرد. ایشان با تشکیل جلسات سری در خانه خود و برخی دوستانش، عده ای را انتخاب و آنان را برای جهاد آماده می کرد. ایشان از این عده یگان های عملیاتی تشکیل می داد. در این یگان ها تنها افراد مومن که آماده جانفشانی بودند، حق عضویت داشتند.
هنگامی که این گروه جهادی تشکیل شد، به یگان های مختلف تقسیم گردید. هر یگان، ماموریتی خاص داشت. این یگان ها عبارتند بودند از: یگان خرید اسلحه، یگان جمع آوری اطلاعات و نظارت بر تحرکات نیروهای انگلیسی و یهودی، یگان آموزش نظامی، یگان تبلیغ در مساجد و جلسات آموزشی که مهترین کار آن دعوت به جهاد بود، یگان فعالیت های مردمی و ارتباطات سیاسی، یگان جمع آوری اموال، اعضا و یاران و یگان حمایت از خانواده های شهدا و بازداشت شدگان.
به دنبال آماده سازی و پرورش مبارزان، عملیات های فدایی آنان بر ضد شهرک های اشغالی یهود و اشخاص مورد نظر با هدف راندن یهودیانی که از خارج وارد فلسطین شدند، آغاز گردید.
اگر ملت فلسطین امروز توفیق ملاقات با شیخ المجاهدین و یاران وفادارش را ندارد، اما می تواند سیمای نورانی ایشان را در مجاهدان گردان های شهید عز الدین قسام و عملیات های جهادی آنان که دشمن صهیونیستی را به فرار از نوار غزه وادار کردند،در باریکه غزه و اردوگاه های خان یونس، رفح، النصیرات و شهرها و شهرک ها و روستاهای کرانه باختری مشاهده کند.
بی شک تجربه جهادی شیخ عزالدین قسام الهام بخش همه مجاهدان فلسطینی می باشد؛ زیرا امثال شیخ قسام پیوسته متولد می شوند و این امر نشأت گرفته از سنت خداوند در مورد بندگان صالح خود است.
 
تاکید گردان های قسام بر پیمودن راه شیخ
گردان های شهید عز الدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی حماس که به یمن نام مبارک شیخ قسام و پایبندی به اصولی که تا رسیدن به لحظه پرافتخار شهادت بدان پایبند بود، این نام را برای خود برگزید و در سالروز شهادت شیخ المجاهدین بر ادامه راه جهاد و مقاومت تا آزادی فلسطین تاکید و اعلام می کند که راندن اشغالگران از نوار غزه نخستین ثمره این جانفشانی هاست و مقاومت تنها راه آزادی بقیه اراضی اشغالی فلسطین به شمار می آید.
این گردان ها طی بیانیه ای در هفتادمین سالگرد شهادت شیخ قسام اعلام کرد: ملت فلسطین به ویژه جنبش حماس و شاخه نظامی آن، در این روز بزرگ و فرخنده، خاطراتی به یادماندنی را در اذهان خود مرور می کند. شاخه نظامی جنبش حماس به نام مبارک این رهبر ظفرمند و صاحب اصلی این خاطرات عطرانگیز و به یادماندنی نامیده شده است؛ رهبری که از زمان آغاز حمله اشغالگران جنایت پیشه به کشورهای عربی، لحظه ای رنگ آرامش و راحتی را به چشم ندید و به همراه گروهی از برادران مخلص خود به تنویر افکار ملت و دعوت از آنها به جهاد پرداخت و خود نیز دوشادوش آنان مبارزه کرد و در نهایت بهترین رشادت ها و دلیری ها را از خود به نمایش گذاشت.
ارواح طیبه و جان های پاک از سوریه تا فلسطین به یکدیگر نزدیک شدند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. خاک مقدس جنین این پیکر پاک را که تا آخرین لحظه زندگی، از تسلیم شدن سرباز زد، در خود جای داده است. ایشان یگانه فرمانده و رهبری ربانی است که عملیات جهادی خود را با گروهی اندک از افراد مومن و مخلص در برابر جائران زمان آغاز کرد. این گروه اندک نیز با خون خود نقشه پیمودن راه را ترسیم کردند که در نهایت به تشکیل ارتش بزرگ و دلیر قسام منجر شد؛ ارتشی که رژیم منفور صهیونیستی هم اکنون از آن واهمه دارد و از آن بسیار حساب می برد. نام گردان های قسام برگرفته از نام مبارک این رهبر بزرگ است و تحت تاثیر او، در کنار قرآن کریم سلاح را بر دوش خود حمل می کند. انسان های بزرگ و شریف به سیرت این فرمانده بزرگ اقتدا کرده اند و با نیرو گرفتن از خداوند بلند مرتبه، به جنگ با دشمنان برخاسته اند و با نیروی عقیده و ایمان، با دشمنان خدا مبارزه کرده اند و در این راه ملامت ملامت گران هیچ تاثیری در روحیه آنان نگذاشته است. آنان صبر و ثبات خویش را از شیخ عزالدین قسام آموخته اند ؛ مردی شجاع که در زمان او تعداد انسان های شجاع و مبارز انگشت شمار بودند.
امروز با گذشت هفتاد سال یاد و خاطره شهیدی را زنده نگه می داریم که امتی و ملتی را زنده کرد و حال آنکه افراد بسیاری در درون یک امت ظهور می کنند، اما با گذشت زمان یادی از آنان نمی شود. رهبری باید اینچنین باشد و اینچنین است که بزرگان نام خود را با خون سرخ شان ماندگار می سازند ؛ خونی که نقشه میهن سلب شده را ترسیم می کند، صبح نوید را فریاد می زند و طلوع فجر را نشان می دهد. با وجود چنین مجاهدان پاک دامن و شریفی، انصاف نیست که تاریخ به دروغ نوشته و اسامی قهرمان های خیالی و پیروزی های موهوم آنان، میان مردم این سرزمین مقدس منتشر شود.
 این سرزمین مقدس که به خون یاران و شهدای اسلام آغشته شده است، تنها عزت و افتخار و سربلندی زیبنده آن است و نه تسلیم شدن و سر فرو آوردن در برابر ظلم و ستم. این سرزمین هرگز بر سر حقوق و مقدسات خود سازش نمی کند و این همان رسالت شیخ مجاهدان قسامی است که گردان های قسام آن را بر عهده گرفته است و سرانجام به پیروزی بزرگی دست یافت که آزادی غزه نخستین ثمره آن و در آینده نیز تضمین کننده آزادی تمامی اراضی اشغالی فلسطین به شمار می آید.
شهادت شیخ عزالدین قسام پیام و رسالتی آشکار به همه کسانی است که به وعده های پوشالی و دروغین دشمن صهیونیستی دل بسته اند. پیام ایشان حاوی این مفهوم است که اگر امتی بخواهد حقوق و عزت و کرامت خود را باز پس گیرد، جز راه جهاد و مقاومت راه دیگری ندارد.
شیخ قسام تا آخرین لحظه عمر مبارک خود مبارزه کرد و شهادتین را در سرزمین مبارک فلسطین در جنگل های یعبد به دور از ولادتگاه خود در جبله واقع در سوریه بر زبان آورد؛ چرا که سرزمین فلسطین هنگام اسارتش آه و ناله سر داده بود، بنابراین شیخ در حالی که سلاح خود را در دست داشت به فریاد جانسوز میهن خود و ندای عقیده که حد و مرزی را نمی شناسد، لبیک گفت. آری! گردان های شهید عز الدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی حماس با مزین شدن به نام مقدس این شهید بزرگوار پیوسته با عملکرد درست خود یاد و خاطره ایشان را در اذهان زنده نگه می دارند و این جمله مشهور ایشان "سرانجام جهاد، پیروزی یا شهادت است" را سر لوحه مبارزات خود قرار داده اند.
زندگی نامه عز الدین قسام
شیخ عز الدین قسام به سال 1882م. در شهرک جبله واقع در نزدیکی شهر اللاذقیه در سواحل سوریه در خانواده ای با تقوی و روستایی دیده به جهان گشود. پدرش شیخ عبد القادر مصطفی قسام از کارمندان حوزه علوم شریعت اسلامی بود و مادرش حلیمه قصاب، در یک خانواده تحصیل کرده و مذهبی پرورش یافته بود. پدر قسام به کار تدریس اهتمام ویژه ای داشت. عبد القادر در مکتب خانه روستا به اهالی آن قرآن کریم، زبان عربی، خط و ریاضیات آموزش می داد و با یاد دادن سرودهای دینی، روحیه جهاد و حماسه را در میان ساکنان روستا بر می انگیخت. وی همچنین برای مدتی بازپرس ویژه دادگاه بود.
عز الدین قسام در مکتب خانه روستا خواندن، نوشتن و تلاوت قرآن را آموخت و در این زمینه از تمامی هم سن و سالان خود برتر بود. پس از مدتی به دانشگاه الازهر مصر رفت و در جلسات درس شیخ محمد عبده شرکت کرد و بدین ترتیب روح تشنه خود را از دریای علم و معرفت سیراب کرد. قسام در اغلب جلسات درس دانشگاه شرکت می کرد و بیش تر اوقات خود را در کتابخانه ها می گذراند. وی در کنار فراگیری علم، نیز به جنبش های آزادی خواه توجه خاصی داشت. او دریافته بود که اسلام دین عزت، اقتدار، آزادگی و جهاد است.
قسام در مصر با استعمار انگلیس و سلطه آن بر ملت و ذخایر ملی این کشور آشنا شد و در همان وقت در اندیشه ضرورت مبارزه با "فئودالیسم" و نیروهای استعمارگر بود. به اعتقاد وی، این دو معضل دو روی یک سکه هستند. ظلم و ستم اگر منتشر شود، انسان ها و آبادانی ها را از بین می برد. مشاهده این گونه مسائل غیر اخلاقی وی را به شهرک جبله کشاند و خاطرات محنت های خانواده و هموطنانش اعم از بیسوادی و اوضاع وخیم اقتصادی را در ذهن او زنده کرد.
 
فعالیت آموزشی قسام
در سال 1906 عزالدین قسام پس از ده سال علم اندوزی و کسب معرفت در الازهر و اخذ دانشنامه از این دانشگاه به جبله بازگشت. از آنجا برای آشنا شدن با شیوه تدریس در دانشگاه های ترکیه به این کشور سفر کرد. پس از بازگشت از ترکیه مانند پدرش در مسجد سلطان بن ادهم قطب الدین به تدریس مشغول شد.
وی به کودکان روستای جبله خواندن، نوشتن، حفظ قرآن کریم و علوم حدیث آموخت و در مسجد المنصوری واقع در مرکز این روستا، نماز جمعه به پا می داشت. مردم همگی شیفته خطبه ها و نحوه تدریس وی شده بودند. طولی نکشید که شهرت و آوازه شیخ قسام در مناطق مجاور منتشر شد. وی مفاهیم اسلام را با درک عمیق و گسترده خود، به مردم تبلیغ می کرد و این گونه طرفداران بسیاری به دست آورد و در میان مردم مقام و منزلت ویژه ای پیدا کرد.
 
مبارزه با اشغالگران فرانسه در سوریه
هنگام ورود نظامیان فرانسه به سوریه در سال 1920، مبارزات قسام با اشغالگران در ساحل شمالی سوریه آغاز شد. ایشان و مرحوم عمر بیطار از طلایه داران جهاد مسلحانه در سال های 1919 تا 1920 بودند.
وی سوریه را ترک کرد. سپس خانه خود را که کل دارایی او به شمار می آمد، فروخت و با پول آن بیست و چهار قبضه تفنگ خرید. پس از آن خانواده خود را به طرف منطقه ای کوهستانی فرستاد. فرانسوی ها تلاش کردند تا با دادن پیشنهادهایی فریبنده نظیر دادن پست و مقام های عالی، شیخ را از ادامه مبارزه بازدارند، اما او به تمامی این پیشنهادها پاسخ رد داد. اصرار قسام بر مقاومت دادگاه نظامی فرانسه در اللاذقیه را بر آن داشت تا حکم اعدام وی و شماری از یارانش را صادر کند. سپس شیخ به منظور رها شدن از تعقیب فرانسوی ها به دمشق و از آنجا به فلسطین رفت.
 
قسام در فلسطین
قسام و یارانش در حیفا سکونت گزیدند و خانواده های آنان در منزلی در محله قدیمی این شهر در کنار یکدیگر زندگی کردند. این محله پناهگاه کشاورزان فقیری بود که در نتیجه حمله اشغالگران، خانه های شان در روستاها تخریب و موطن مهاجران یهودی شده بود.
 قسام برای بهبود اوضاع معیشتی کشاورزان، تلاش بسیاری نمود. وی با برپایی کلاس های شبانه به مبارزه با بی سوادی برخاست. اندکی نگذشت که کشاورزان ساکن منطقه شمالی و کارگران به شیخ احترام ویژه ای گذاردند و شیفته اخلاق و منش خداپسندانه وی شدند.
قسام در مدرسه اسلامی حیفا به تدریس مشغول شد و دانش آموزان را به آینده سرزمین خود در سایه اشغالگری آگاه کرد. وی با موافقت حاج محمد امین الحسینی مفتی قدس و رهبر جنبش ملی فلسطین، امام جماعت و خطیب مسجد استقلال شد. قسام با شیوه خاصی که داشت، به تنویر افکار عمومی فلسطینیان مشغول شد و آنان را از تهدیدات فراروی شان مطلع کرد و همواره این جمله را تکرار می کرد که" یهودیان برای نابودی ملت فلسطین و تشکیل دولتی یهودی تنها منتظر یک فرصت هستند" شیخ قسام در مساجد در میان نمازهای پنجگانه، جلسات درس برگزار می کرد. وی از این فرصت استفاده می کرد و مبارزان را برای نبرد آماده می کرد. وی در برنامه های خود همواره کیفیت را بر کمیت ترجیح می داد.
هنگامی که تهدیدات حمله نیروهای انگلیسی به فلسطین افزایش یافت، قسام "جمعیت جوانان مسلمان" را تاسیس کرد و در آن جوانان مسلمان را پرورش داد و آنان را از قید و بند انحراف و خودباختگی ناشی از اوضاع دشوار اقتصادی و سیاسی آن زمان آزاد و به کار و تلاش برای حمایت از میهن دعوت کرد.
وی با رهبران شهرهای مختلف فلسطین در تماس بود و از این راه توانست عده زیادی از جوانان را به سازمان جهادی خود جذب کند.
قسام در سال 1930 مدتی در دفتر ازداوج و طلاق دادگاه حیفا فعالیت کرد و از راه آن موفق شد تا با قشرهای مختلف جامعه از جوانان گرفته تا سالخوردگان، کشاروزان، کارگران، دانشجویان و کارمندان ارتباط برقرار کند. این  مساله نقش بسزایی در گسترش و توسعه دامنه سازمان جهادی او داشت.
 
فعالیت های جهادی
عملیات مبارزان قسامی تنها به حمله به شهرک های اشغالی صهیونیست ها خلاصه نمی شد و همانطور که استاد امیل الغوری در کتاب خود با عنوان "فلسطین در گذر شصت سال" مطرح کرده است، این عملیات ها همچنین شامل تعقیب و شکنجه کسانی می شد که علیه ملت و مصالح آن خیانت می کردند نظیر همکاری با رژیم صهیونیستی، جاسوسی برای سازمان اطلاعات انگلیس یا فروش اراضی به یهودیان و دلالی برای آنان.
مبارزه با گشتی های ارتش و پلیس، بستن راه ها و حمله به قرارگاه های ارتش و مراکز پلیس، حمله به نگهبانان شهرک های یهودی نشین و بمب گذاری، از دیگر اقدامات مبارزان قسامی شمار می آمد.
هنگامی که عملیات های قسام بسان روحی تازه در کالبد فلسطینیان دمیده شد و آنان را به تکاپو واداشت، دولت انگلیس اعلام کرد که هر کس درباره مجریان این عملیات اطلاعاتی ارائه دهد، پاداش خوبی دریافت خواهد کرد.  این عملیات در واقع در دل و جان یهودیان رعب و وحشت افکنده بود. یهودیان نخستین باری بود که می دیدند علیه شان عملیات های نظامی صورت می گیرد.
 دولت انگلیسی و یهود از ترس این عملیات ها جاسوس های خود را در مناطق مختلف مستقر کردند و با کمترین شک نسبت به کسی، او را بازداشت می کردند.
بدین ترتیب تحرکات و فعالیت های گروه قسام با مشکلات متعددی مواجه گردید. پلیس انگلیس توانست درباره نیرو و تجهیزات نظامی و مکان عملیات این گروه اطلاعاتی جمع آوری کند.
 
شهادت شیخ عز الدین قسام
دکتر مصطفی کبها پژوهشگر فلسطینی در خصوص نحوه به شهادت رسیدن شیخ قسام می گوید:«نیروهای قسام در روز دوم یا سوم نوامبر سال 1935 از حیفا خارج شدند و به طرف کوه های کرمل در نزدیک روستاهای حیفا و جنین رفتند.»
وی می افزاید که گروهی متشکل از 14 مبارز به دو یگان تقسیم شدند. یگان نخست تحت فرماندهی قسام و یگان دیگر تحت فرماندهی شیخ فرحان سعدی معاون قسام قرار داشت. کبها مسائل امنیتی را عامل این تقسیم بندی اعلام و هرگونه اختلاف میان قسام و معاون خود را که به تسریع در اعلان جنگ انجامیده بود، رد کرد.
اوضاع بر وفق مراد شیخ قسام پیش نرفت، روزی یکی از هواداران شیخ به یک دستگاه خودروی گشتی انگلیس تیراندازی و بدین ترتیب عملیات نیروهای شیخ پیش از انجام نخستین مرحله نقشه لو رفت به عبارت دیگر زمان نبرد مسلحانه را تسریع بخشید. سپس نیروهای پلیس انگلیس مبارزان قسام را در جنگل های "شیخ زید" واقع در نزدیکی "یعبد" دستگیر کردند.
این پژوهشگر فلسطینی همچنین می افزاید که با لو رفتن مخفیگاه گروه قسام و رسیدن نیروهای پلیس به آن، عده ای مزدور عرب از شیخ و طرفدارانش خواستند تا تسلیم شوند، اما شیخ هرگز تسلیم نشد و از یاران خود خواست تا افتخار شهادت را بر خواری ترجیح دهند و چنین نیز شد.
 
از عز الدین قسام تا احمد یاسین
عونی فرسخ یکی از نویسندگان عرب می گوید: شهادت قسام بازتاب وسیعی در میان فلسطینیان داشت و آثار آن در تشییع باشکوه پیکر پاک این شهید در حیفا کاملا نمایان بود.
 پیکرهای پاک شهید قسام، شهید یوسف عبد الله زیباری و سعید عطیه المصری (از یاران نزدیک قسام) مسافت پنج کیلومتر بر دوش فلسطینیان حمل شدند و در خلال آن تشییع کنندگان بدون توجه به تیراندازی نیروهای پلیس و نظامیان انگلیسی، با آنان درگیر و بر اثر این درگیری عده ای شهید یا زخمی شدند.
 
شیخ احمد یاسین
شبتای تیبیت از تاریخ نگاران صهیونیستی در کتاب خود "بن گوریون و عرب ها "می نویسد:"بن گوریون بابت مرگ شیخ قسام شدیدا متاثر شد. وی بر این باور بود که هر یک از رهبران عرب ملت خود را قربانی مصالح شخصی خویش خواهد کرد، اما این نخستین باری است که یک رهبر عربی جان خود را برای حفظ آرمان و اصول خود فدا می کند. لذا این مساله به عرب ها قدرت بسیاری می بخشد. بن گوریون به خوبی می دانست که از این به بعد چنین شهادت هایی از پی هم خواهد آمد و صدها و هزاران نفر همچون قسام آماده می شوند که جان خود را فدای آرمان های خویش کنند.»
 بن گوریون همچنین معتقد بود که شهادت قسام، انگلیس و جنبش صهیونیستی را وارد مرحله تازه ای از درگیری با عرب ها خواهد کرد؛ مرحله ای که در آن چاره ای جز تشکیل ائتلاف میان انگلیس و رژیم صهیونیستی نبود.
این نویسنده عبری در ادامه می گوید: «شهادت قسام نه تنها در میان مقامات رژیم صهیونیستی بازتاب گسترده ای داشت، بلکه این شهادت همچنین تاثیری عمیق در میان محافل فلسطینی گذاشت. جمال الحسینی رهبر حزب عربی و مرد شماره دو رهبری جنبش ملی پس از مفتی قدس، پس از رفتن به خانه الزیباری و مشاهده فقر و بدبختی یاران قسام و خانواده شان در  روزنامه "الحزب" اتحادیه عرب نوشت:"انقلاب قسام انقلاب علیه تمامی ما است؛ چرا که هر یک از ما مدعی است که در قلبش ایمان و اخلاص و اراده ای قوی وجود دارد، اما با ترس و نگرانی اعلام می کند که خانواده ای پر تعداد دارد و می ترسد که اگر به میدان نبرد برود، خانواده اش دچار ننگ و عار و سرانجام مرگ شود و دیگر نتواد بر مشکلات فایق آید.  قسام و یارانش این سخنان را می شنوند و علیه آن قیام می کنند و بیرون می روند... از کجا بیرون می روند؟ از لانه هایی که در آن تکه های گوشت وجود دارد درست مانند جوجه گنجشک هایی که منتظر گرفتن غذا از منقار مادرشان است تا گرسنگی و تشنگی خود را برطرف کند.
قسام و طرفدارانش از این لانه ها برای حفظ مبدأ و احقاق حق و اعتلای منزلت ایمان خارج شدند و اکنون ما با دیدن این همه فداکاری تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که خود را سرزنش و گونه های مان را از شرم و حیا سرخ کنیم. از خداوند می خواهیم که دل های مان را با چنین نور ایمانی منور سازد.»
در پایان این کتاب آمده است:" اگر جمال الحسینی تاکنون زنده بود و از منزل شیخ احمد یاسین، پس از شهادتشان، دیدن می کرد یقینا همان جملاتی را تکرار می کرد که پس از رفتن به خانه زیباری، دوست و همسنگر قسام، آنها را بر زبان آورده بود."     
 
script language='JavaScript' type='text/javascript' src='http://www.ghalebkadeh.com/myuploads/Palestine/Palestine_1.js'>

:: موضوعات مرتبط: شهید عزالدین قصام، ،
نویسنده : سعید فرجی و مجتبی فرجی
تاریخ : دو شنبه 28 شهريور 1398
زمان : 15:19

صفحه قبل 1 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.